پریاپریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

پریا خانم

شعرهای مدرسه

  مجموعه: شعر و قصه کودکانه همشاگردی سلام آغاز سال نو، با شادی و سرور هم ‌دوش و هم ‌زبان، حرکت به سوی نور   آغاز مدرسه، فصل شکفتن است در زنگ مدرسه، بیداری من است در دل دارم امید، بر لب دارم پیام هم‌ شاگردی سلام، هم‌ شاگردی سلام مهر از افق دمید، فصلی دگر رسید فصل کلاس و درس، ما را دهد نوید شد فصل کسب علم، فصل تلاش و کار دانش به نسل ما، می ‌بخشد اعتبار در دل دارم امید، بر لب دارم پیام هم ‌شاگردی سلام، هم ‌شاگردی سلام ای در کنار ما، آموزگار ما چون شمع روشنی، در روزگار ما روشن ز نور توست، کاشانه دلم ...
1 مهر 1392

قصه کودکانه عروسک بهانه‌گیر

  مجموعه: شعر و قصه کودکانه     پریا یه عروسک جدید خریده بود که هر وقت دکمه ی روی شکمش رو فشار می داد می گفت :"مامان ... مامان من به به می خوام"   بعد پریا یه شیشه شیر اسباب بازی بهش می داد .عروسکش شیرشو می خورد و  با لبخند از پریا تشکر می کرد   پریا چند روز با خوشحالی با عروسکش بازی می کرد و از خوش اخلاقی عروسکش لذت می برد..اما یواش یواش عروسک پریا بداخلاق شد .یه روز صبح وقتی پریا دکمه ی عروسکشو زد عروسکش حرف نزد اخم کرد.   پریا دوباره دکمشو زد باز عروسکش حرف نزد. بار سوم که پریا می خواست دکمه ی عروسکشو بزنه عروسکش جیغ زد!   پریا می خواست شیشه ی شیرشو بهش ب...
1 شهريور 1392

قصه ماهی کوچولو

  مجموعه: شعر و قصه کودکانه   یکی بود، یکی نبود. تازه بهار شده بود و تپّه ی بلند دهکده پر از علف های سبز و گل های رنگارنگ بود. پروانه ها از پیله هاشون در اومده بودن و روی گل ها بازی می کردن و خبر اومدن بهار رو به همه می دادن.   بالای تپه، خونه حسن بود.   حسن خیلی از اومدن بهار خوشحال بود و دلش می خواست بره بیرون و روی سبزه ها بازی کند، ولی نمی تونست. چون مریض بود. چند روز گذشت و حسن هنوز بیرون نیومده بود. گل ها و پرنده ها و ماهی های روی خونه دلشون براش تنگ شده بود. آخه حسن خیلی اون ها رو دوست داشت و قبل از زمستون سال قبل همیشه باهاشون حرف می زد، مراقبوشون بود. به گل ها آب می داد به ماهی ها ...
1 مرداد 1392

شعر کودکانه بچه شیعه (یادگیری چهارده معصوم)

  مجموعه: شعر و قصه کودکانه   من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم خدای پاک و دانا مهربان و توانا پیامبرم محّمد (ص) که با او قرآن آمد دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده دختر او زهرا (س) بود فاطمه کبرا بود فدای دین شد جانش لعنت به دشمنانش (۲) در روز عید غدیر بر ما علی (ع) شد امیر امیر مومنین است امام اوّلین است امام دوّم ما بخشنده بود و تنها نام ایشان حسن (ع) بود صبور خوش سخن بود (۲) حسین که شاه دین است امام سوّمین است شهید کربلا شد تربت او شفا شد وقتی که آب می خورم بر او سلام می کنم (۳) چهارم امام سجّاد ...
1 تير 1392

شعر کودکانه ی آقای باغبان

  مجموعه: شعر و قصه کودکانه   باغبان   من آقای باغبونم دارم یه آواز میخونم می گم به گل های قشنگ گل های ناز و رنگارنگ به به به!چه خوشگلید! سرخید و سبزید و سفید من دوس دارم شمارو قربون برم خدارو که آفریده بلبل لاله و یاس و سنبل نگاه من به گلهاس به سبزه و چمن هاس کارم رو دوست دارم همیشه گل می کارم گل می کارم  گل ناز شعر می خونم با آواز کارم خیلی تمیزه گل واسه من عزیزه گل همیشه قشنگه نازه و رنگارنگه منبع:ترانه های کودکان تبیان ...
1 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پریا خانم می باشد